-
شباشبِ مرحومْ لقمان لیقوان
یکشنبه 16 فروردین 1394 10:43
وقتی کسی زیاد برامان عزیز نیست وقتی کنار صندلی فقر میز نیست وقتی که خاک کشورمان عدل خیز نیست وقتی که ذوالفقار علی نیز تیز نیست با دوستان نوار بنان گوش می کنیم تریاک می کشیم و فراموش می کنیم وقتی گذشته آتش و بیشه ست زندگی آینده بی ثبات و کلیشه ست زندگی وقتی که مرگ میوه و ریشه ست زندگی وقتی هنوز مثل...
-
...
یکشنبه 11 آبان 1393 00:45
میری و آب بی تو نمی آه … آب … آه این آبِ کوفتی حتی به درد پختن و شستن نمی خورد خوردن که هیج … آه میری و باد بی تو نمی آه … مرده باد لعنت به باد باد وقتی که از تو هیچ پیامی نیاوَرَد میری و خاک بر سر خاکی که سبز نیست ** وقتی شنید خاک زمستان سر آمده ست وقتی شنید باد بهاران شکفته است باورد نکرد خاک باور نداشت باد آتش...
-
پشمِ غماندود
پنجشنبه 22 اسفند 1392 12:10
سرگرمِ گریهام انگار زندگی به رگِ تار بستهام سرمِ اشک بسته است انگار روزگار روی سرم به قصدِ فراغت نشسته است از بس که خسته است از بس که خستهام من هم نشستهام . بهمن نود و دو از مجموعه شعر «نخود رنگی»
-
پُر پشم
یکشنبه 21 مهر 1392 02:44
ردِّ گُه مانده روی ایرانام کیرِ خر رفته توی ایرانام دیگر ایرانتان* به تخمم نیست. *این هووی ببوی ایرانام
-
1387
چهارشنبه 18 بهمن 1391 09:37
حالم بده دلم کمرم پام دستهام انگار ایستاده کسی روی شصتهام سی ساعته که خواب سراغم نیومده عکسی کجم که قاب سراغم نیومده مثل کپک جوانه زده غصه بر تنم باور نمی کنم خودمم که خودم منم هی فکر می کنم که چه گندی زدم مگه ؟ اصلا خودم شبیه به حالم بدم مگه ؟ هی فرت و فرت چایی و سیگار و شاش و قند دست خودم که نیست که حالم بده نخند ....
-
...
شنبه 20 اسفند 1390 23:35
یک تکه ابر ( در باد ) کافی ست تا چشم های بی سرمه ات را سرگرم کند بی اینکه گوش های بی گوشواره ات چیزی بشنوند یا انگشت های بی انگشترت ... راستی نگذار دستی که سمت من است در جیب ت حرام شود
-
موسیو شریعتى سِد
چهارشنبه 3 اسفند 1390 09:01
چقدر گفتم از این حرف ها نزن دکتر ! که از شنیدنشان مثلِ قُم برافروزم "چگونه سکس کنم را به من بیاموزید چگونه جلق زدن را خودم میاموزم"
-
для Сaнaз
شنبه 28 آبان 1390 23:19
من رگ ِ کوچک ِ کنار ِ چشمت را با هیچ رودخانه ای طاق نمی زنم
-
پراگماتیسم
شنبه 8 مرداد 1390 00:16
برای داشتن ِ رابطه مجابم کن خودت که می دانی هرزه ! عشق کافی نیست
-
یک عاشقانه ی آرام
پنجشنبه 15 اردیبهشت 1390 07:18
راه نمی فهمد که می روی اش . مرا برو
-
تعلل
شنبه 23 بهمن 1389 15:10
پنج ده پونزده بیست بیست و پنج بیست و پنج بیست و پنج سی
-
حقیقت
جمعه 15 بهمن 1389 08:18
پشم ِ تا خورده ی پر از فر بود آنچه یک عمر زلف نامیدیم
-
پشم ِ نو
جمعه 24 دی 1389 10:26
از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان من مدتی ست می لولم لای پای پانصد زن یکصد و چهل سبزه سیصد و چهل تا بور پانزده تپل یک چاق مابقی همه مانکن
-
زمستان بی بخار هشتاد و نه
چهارشنبه 15 دی 1389 00:55
پارو لازم نیست . . . جارویش کنید .
-
پشم ِ زن ِ بی قاعده
یکشنبه 12 دی 1389 02:55
پرده ات را من کنار زدم تا آفتاب یک دست تر بتابد در اتاق نمورت تا تو راحت تر به آغوش این و آن فکر کنی دمم گرم نه ؟
-
پشم ِ پنهان
چهارشنبه 8 دی 1389 16:30
لای پای پاندا پی ِحکم ِاعدام ِ خرس های قطبی می گردند . پیدا هم می کنند .
-
خود ِ احتمالی ِ پشم
چهارشنبه 8 دی 1389 02:31
پشم . یا شاید : پاندای بی پشم .