پشم

پاندای بی پشم

پشم

پاندای بی پشم

...


میری
و آب بی تو نمی
آهآبآه
این آبِ کوفتی
حتی به درد پختن و شستن نمیخورد
خوردن که هیجآه

میری
و باد بی تو نمی
آهمرده باد
لعنت به باد باد
وقتی که از تو هیچ پیامی نیاوَرَد

میری
و خاک 
بر سر خاکی که سبز نیست
**

وقتی شنید خاک زمستان سر آمدهست
وقتی شنید باد بهاران شکفته است
باورد نکرد خاک
باور نداشت باد
آتش گرفت آب

میری
و بی تو آه
جهان
چارپاره است
**

«هر شب ستارهای به زمین میکشند و باز»
انگار نیست بس
خورشید و ماه را
کردهند در قفس

این روزها مقابل هر کوچهی بنبست میزنم
زیر
گریه

.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد